تا به یقین نرسی همه خدایت می شوند الّا خدا
گفتم: عباس آقا با این درآمدت زندگیت می چرخه؟
گفت: خدا رو شکر، کم و بیش می سازیم. خدا خودش می رسونه.
گفتم: حالا ما غریبه شدیم لو نمی دی؟
گفت: نه، یه خورده قناعت می کنم، گاهی اوقات هم کار دیگه ای جور بشه انجام می دم، خدا بزرگه نمی زاره دستم خالی بمونه.
گفتم: نه، راستشو بگو
گفت: هر وقت کم آوردم یه جوری حل شده، خدا رزّاقه می رسونه ...
گفتم: ای بابا، ما نامحرم نیستیم. راستشو بگو.
گفت: تو فکر کن یه تاجر یهودی تو بازار هست هر ماه مقداری پول برام میاره کمک خرجم باشه.
گفتم: آهان ... ناقلا دیدی گفتم! حالا شد یه چیزی. چرا از اول راستشو نمی گی؟
گفت: بی انصاف سه بار گفتم خدا می رسونه باور نکردی، یک بار گفتم یه یهودی می رسونه باور کردی ... یعنی خدا اندازه یه یهودی پیش تو ارزش نداره؟
+ هی سجده می کنیم ولی هنوز باور نداریم که یکی آن بالا هست که حواسش به ماست ... تا این شک به یقین نرسد
همه خدایت می شوند الّا خدا ...